English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4326 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bill time draft U برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
date on which a bill falls due U موعد پرداخت برات یا سفته
date of grace U مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
bill payable U برات قابل پرداخت
foreign bill U برات قابل پرداخت در خارج ازکشور
retour sans protet U اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
deferred dividened U سود اعلام شده و قابل پرداخت در تاریخ معین
clearing a bill U محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
sight bill U حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
drafts U برات سفته
draft U برات سفته
papering U سفته برات
papers U سفته برات
papered U سفته برات
paper U سفته برات
drafted U برات سفته
short bills U سفته یا برات کوتاه مدت
endorsee U کسی که برات یا هر سنددیگری از قبیل چک و سفته در وجه او فهر نویسی و به او تسلیم میشود
qualified indorsement U فهرنویسی برات یا سفته با ذکرمطلبی که مسئوولیت فهرنویس را نسبت به ان چه قانون مقرر داشته است محدودتر یا وسیعتر کند
current liabilities U بدهیهایی که باید در اینده نزدیک پرداخت شوند
payment against a draft U پیش پرداخت در مقابل برات
when will that bill fall due ? U سررسید پرداخت ان برات کی است
bills payable برات های پرداخت کردنی
the bill of has come to mature U وعده پرداخت برات رسیده است
the bill has come to maturity U وعده پرداخت برات رسیده است
the bill has come to maturity U موعد پرداخت برات منقضی شده است
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
arrentation U پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
presentment U ارائه برات از دارنده ان به محال علیه جهت قبولی نویسی یا محیل جهت پرداخت
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
future perfect U شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
convertibles U پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
convertible U پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
remittable U قابل پرداخت
payable U قابل پرداخت
reimbursable U قابل پرداخت
payable at maturity U قابل پرداخت دراینده
accounts payable U حساب قابل پرداخت
dishonours U قابل پرداخت نبودن
dishonored U قابل پرداخت نبودن
payable at destiination U قابل پرداخت در مقصد
payable in arrears U قابل پرداخت در سررسید
chargeable U قابل بدهی یا پرداخت
chargeable call U مکالمه قابل پرداخت
dishonoring U قابل پرداخت نبودن
payable immediately U قابل پرداخت فوری
dishonouring U قابل پرداخت نبودن
dishonoured U قابل پرداخت نبودن
dishonour U قابل پرداخت نبودن
due U ذمه قابل پرداخت
due U پرداختنی قابل پرداخت
payable in advance U قابل پیش پرداخت
dishonors U قابل پرداخت نبودن
solvable U واریز شدنی قابل پرداخت
payable to bearer U قابل پرداخت در وجه حامل
payable to order U قابل پرداخت به حواله کرد
benefits payable to surviving dependents U مزایای قابل پرداخت به وابستگان بازمانده
net amount payable to contractor U مبلغ خالص قابل پرداخت به پیمانکار
frozen U سرمازده غیر قابل پرداخت تاانقضامدت
To leave ones mark in the pages of history . U درتاریخ از خود نام ونشانی با قی گذاشتن
medievalist U متخصص درتاریخ وهنروفرهنگ قرون وسطی
special acceptance of a bill of U قبولی براتی که فقط در محلی خاص قابل پرداخت است
phratry U درتاریخ یونان واحد قومیت یکی از تقسیمات سه گانه قبیله
drawer U محال علیه برات برات کش
drawers U محال علیه برات برات کش
re issuable notes U اوراق بهادار در وجه حامل که پس از یک بار پرداخت دوباره قابل استفاده هستند
background U سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
backgrounds U سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
false attack U حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
assemble capital stock U بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
payable at sight U قابل پرداخت به محض رویت به رویت
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
drafted U سفته
drafts U سفته
draft U سفته
promissory note U سفته
demand note U سفته
promissory notes U سفته
bank paper U سفته
bill of exgchange U سفته
speculator U سفته باز
speculation U سفته بای
agiotage U سفته بازی
speculators U سفته باز
accommodation bill U سفته دوستانه
speculation U سفته بازی
gambler U سفته باز
stock jobber U سفته باز
stock jobbery U سفته بازی
gamblers U سفته باز
direct debit U سفته-وجهالزمان
stock jobbing U سفته بازی
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
bull U سفته باز بورس
to fly a kite U سفته بازی کردن
kite U سفته بازی کردن
speculative motive U انگیزه سفته بازی
time bill U سفته مدت دار
bulls U سفته باز بورس
kites U سفته بازی کردن
gambles U سفته بازی کردن
gambled U سفته بازی کردن
gamble U سفته بازی کردن
single name paper U سفته دارای یک امضاء
speculating U احتکارکردن سفته بازی کردن
bank paper U چک تضمین شده سفته بانکی
speculates U احتکارکردن سفته بازی کردن
speculated U احتکارکردن سفته بازی کردن
speculate U احتکارکردن سفته بازی کردن
speculating U معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculates U معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculate U معاملات قماری یا سفته بازی کردن
option dealing U سفته بازی روی ترقی سهام
speculated U معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculative demand for money U تقاضای سفته بازی برای پول
future U اینده
forthcoming U اینده
at a laterd U در اینده
approaching U اینده
to be U اینده
lavenir U اینده
futurity U اینده
toward U اینده
next U اینده
in the time to come U اینده
aftertime U اینده
coming U اینده
following on U از پی اینده
incoming U اینده
forthcomming U اینده
comer U اینده
the next world U عالم اینده
the f. winter U زمستان اینده
intercurrent U در میان اینده
providential U اینده نگر
prospectus U اینده نامه
the future U جهان اینده
katabatic U پائین اینده
prospectuses U اینده نامه
looking U بنظر اینده
the next world U جهان اینده
even tual U درنتیجه اینده
futures U قراردادهای اینده
odd comeshortly U اینده نزدیک
nrxt monday U دوشنبه اینده
futures contract U قرارداد اینده
futurism U اینده گرایی
paulo postfuture U اینده نزدیک
prospective U مربوط به اینده
f. tense U زمان اینده
futuristic U مربوط به اینده
prospecting U اینده نگری
prospected U اینده نگری
prospect U اینده نگری
futurity U نسل اینده
futurity U اتفاقات اینده
nether world U جهان اینده
upcoming U زود اینده
prospects U اینده نگری
prospectively U با عطف به اینده
offing U در اینده نزدیک
prospectiveness U وابستگی به اینده
emergent U بیرون اینده
the a season U موسم اینده
proximo U درماه اینده
prospect of the future U دورنمای اینده
proximo U ماه اینده
the a season U فعل اینده
catabatic U پایین اینده
by next mail U باپست اینده
erelong U در اینده نزدیک
sup.latest or last U دیر اینده
speculative demand for money U تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
prescient U عالم به غیب یا اینده
prospectiveness U چشم داشت به اینده
provident U صرفه جو اینده نگر
long range U مربوط به اینده دور
emergence U ناگه اینده اورژانس
proximo U مربوط بماه اینده
without prejudice U بدون تاثیر به اینده
oncoming U پیشامد کننده اینده
otherworldiness U وابستگی بجهان اینده
latest U تازه گذشته اینده
scouts U ارزیابی حریف اینده
tardiest U دیر اینده کند
future U بعد اینده اتیه
emergencies U ناگه اینده اورژانس
emergency U ناگه اینده اورژانس
the rising generation U دوره جوانان اینده
perfect foresight U اینده نگری کامل
Recent search history Forum search
1frangible
1one week they love you next week they hate you both weeks i got paid
1due amount
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
2single gas
1he booted them off to the isle of the lost
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
1a food shop let us "eat now,pay later"thanks to the Barrett name.
1offshoring
2Rowdy
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com